پارسا عشق مامان و بابا

امروز من سینا وپارسا رو با هم بردم دکتر برا کنترل قد و وزنشون جاتون خالی بازم طبق معمول کلی شلوغ بازی وکتک کاری داشتن تو همون یه ربعی که منتظر اومدن منشی دکتر بودیم   آخرشم پارسا خسته شد وگفت مامان چرا خانم دکتر مغازشو باز نمیکنه   شکر خدا هر دوشون رشد خوبی کرده بودن سینا 15 کیلو وپارسا 13ونیم کیلو الهی همیشه سالم باشین وروجکای ناز ...

                ...

  امروزمیخوام یه مروری داشته باشم روی عکسای نوزادی پارسا جونم                               ...

  این عکس پارسا هست در همایش کوهنوردی که از طرف اداره مامان وبابا برگذار شد وکلی پارسا کوهنوردی کرد البته به همراه فضولی..... اینم یه نمونه اش که داره از ماشین میره بالا ...

      پیشاپیش این عید فرخنده رو به همه مامان وباباهای عزیز ونی نی های خوشگلشون تبریک میگم   ...

...

  گاهی اوقات خیلی دیره         sometimes it is too late     ...

  پسر نازم عزیز دل مامان امروز چهارمین سالگرد ازدواج من و بابایی هست می خواهم این را بدانی که من و پدرت زندگیمان را در اوج و بهبوهه ی جوانی با عشق و علاقه و انگیزه فراوان شروع کردیم... تمام سختی ها را تا به امروز به دلگرمی هم و پشتوانه عشق محکممان پشت سرگذاشتیم و برای داشتن زندگی بهتر و بهتر خیلی تلاش کردیم با ساده ترین امکانات بهترین و شیرین ترین لحظه ها در کنار هم ساختیم و از بودن در کنار هم لذت بردیم و از روزی که خداوند تو نازنینم را در کنار این عشق به زندگیمان هدیه کرد شیرینی زندگیمان هزاران برابر گردیده باید بگویم * از صمیم دل عاشق مردی هستم که پدر توست ...

هرکس بد ما به خلق گوید     ما چهره دل نمیخراشیم ما خوبی او به خلق گوییم    تا هردو دروغ گفته باشیم   ...

پارسا عاشق این فیلمه به قول خودش (منکبوتی) از لباس وکلاه وکفش وسی دی همشون منکبوتین ..... البته به این کارتونم علاقه داره اما نه در حد منکبوتی ...